در سومين سالگرد تولد دخرتم مي نويسم
مي نويسم كه تو چطور مثل يك نهال كوچك ، روز به روز قد مي كشي و من مثل باغباني بي تاب به ثمر رسيدن تو
مي نويسم از لطافت و نرمي دستهاي كوچكت كه بر صورتم مي كشي
مي نويسم از گرمي كلمات شيرينت
مي نويسم از نگاه مهربانت آنگاه كه با چشمان معصوم به من مي نگري
مي نويسم كه چطور با وجو تو پي به شيريني دنياي كودكان بردم و اينكه قبل از تو هيچ كودكي را دوست نداشتم و اكنون به تمام كودكان عشق مي ورزم
مي نويسم كه حضور تو گرمي خانه ام شده و تو چه با مهرباني مي گويي، ماماني الهي قربونت برم.
مي نويسم كه قبل از آمدن تو اصلا بهاري بود؟، و با تو چگونه زمستان بهار است.
تو حاصل زمستان پربركتي تو رويش زمستاني و شيبه ترين فرد به من
تو مثل من شادي بخش زمستاني
تو را دوست دارم كه لحظه اي ماماني من ديگه خانوم شدم و لحظاتي ديگر ماماني من ني ني شدم منو بغل مي كني
تو را دوست دارم و بهترين لحظات زندگيم ديدن روي شاد توست
دخترم
مهربانم
عزيزم
آرامشم
بهارم
زيبايم
شيرينم
دختر پاكم
آب پاكم
آويساي من
تولدت مبارك و زندگيت شاد
دهم ديماه سومين سالگرد تولد گلبرگ زيبايم مبارك