امسال تصمیم گرفتم جشن تولد رو توی مهد با دوستام جشن بگبرم البته مامان مریم و زن دایی و خاله هم اومدن روز خوب و شادی بود و من با دوستام یه عالمه شادی کردیم اینم من و دوستم عزیزم غزل دوست عزیزم برام یه دفتر نقاشی آورد عمو شهاب برام ارگ زد و اینهم بقیه عکسام و این هم من و کادوی دایی جونم یه گیتار خوشگل و اینم کیکی که عمو میثم برام خریده ...