سفر به سرعین
دوستای گلم جاتون خالی قبل ماه رمضان یه سفر به سر عین رفتیم. چه آب و هوایی
آویسا خانوم در پارک شورابیل اردبیل در حال آتیش سوزوندن
توی تیر ماه اینقدر هوا سرد بود که پالتو پوشیدیم و نشد زیاد بچرخیم و بیشتر تو چادر بودیم
آویسا هم خیلی چادر براش جالب بود و کلی کیف کرد.
البته چند تا وسیله بازی هم سوار شد
آویسا در راه کوه سبلان
آویسا خانوم بالای کوه سبلان در حال قدم زدن
در راه برگشت رفتم سوار ماشین دایی ام شدم اونم کجا؟ پشت فرمون و جای راننده و به دایی ام گفتم برو عقب بشین من رانندگی ام خوبه!!!!!
دشت شقایق
دوست جونی هام اینقدر تو روز خسته می شدم که همیشه سر ناهار خوابم میبرد. اینجا هم که از صبح رفته بودیم مجتمع ایرانیان البته امسال خیلی خوب شده بود چون وقت خانوم ها و آقایون جدا نبود!
دوستای گلم اینجا خودم لباسام رو پوشیدما!!!
فرداش هم رفتیم تلکابین فندوقلو-حیران. خیلی زیبا بود
پیست کارتینگ فندوقلو
من و دایی ام
توت وحشی اینا رو بابام و عمو میثم چیدن خیلی هم خوشمزه بود
با با و عمو میثم در حال چیدن توت
شتر هم سوار شدم
مسیر برگشتمون از جاده خلخال - اسالم بود. من ناهار دوباره خواب بودم بقیه کباب و دل و جگر خوردن ولی خوب سهم منم نگه داشتن وقتی بیدار شدم تو مسیر خوردم خیلی خوشمزه بود