اولين اردو خارج از شهر
امروز ماماني منو از زير قرآن رد كرد. بعدش من راهي پارك ارم شدم. قراره اول برم باغ وحش بعدشم قلعه سحرآميز. من و مهديه دوستم توي اتوبوس كنار هم نشستيم. ...
نویسنده :
مامان و خاله فریبا
11:08